آثار بلندمدت مالیات تورمی بر بخشهای غیرنفتیِ اقتصاد ایران: ارزیابی قاعدههای فریدمن و فلپس با رویکرد ساختاری بلندمدت (SVECX)
|
مهدی حاج امینی* |
دانشگاه یزد ، hajamini.mehdi@yazd.ac.ir |
|
چکیده: (3545 مشاهده) |
نرخ بهینه مالیات تورمی بسیار بحثبرانگیز است. گروهی از اقتصاددانان و در رأس آنها فریدمن (1969) با توجه به هزینه رفاهی مالیات تورمی نتیجه میگیرند که میزان بهینه مالیات تورمی صفر است و دولتها به هیچ عنوان نباید از این ابزار استفاده کنند. در مقابل، برخی اقتصاددانان که فلپس (1973) در آن پیشقدم بود، ادعا میکنند که مالیات تورمی به مثابه یک نوع مالیات –نه جایگزینی برای مالیات- است و طبق قاعده رمزی نرخ بهینه مثبت دارد. پژوهش حاضر با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری ساختاری با متغیر برونزای ضعیف (SVECX) به بررسی تأثیر مالیات تورمی بر بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات طی دوره 1358-1391 (آخرین اطلاعات دردسترس سرمایه بخشی در 1396) میپردازد. یافتهها نشان داد که بخش کشاورزی نسبت به سیاستهای مالیات تورمی و سرکوب بهره خنثی است؛ اما این سیاستها موجب کاهش تولید صنعت و خدمات شدهاند. پیامدهای منفی مالیات تورمی بر بخش تولید، دلیلی بر صحت قاعده فریدمن –سیاست نرخ صفر مالیات تورمی- است که باید مد نظر دولتهای ایران در سیاستگذاری بودجهای قرار گیرد. |
|
واژههای کلیدی: قاعده فریدمن، قاعده فلپس، مالیات تورمی، رویکرد ساختاری بلندمدت |
|
متن کامل [PDF 1219 kb]
(763 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى
|
|
|
|