۳ نتیجه برای امیرشاهی
سید محمدرضا سید نورانی، تیمور محمدی، سمانه امیرشاهی،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( فصلنامه پژوهشها و سياستهاي اقتصادي ۱۳۹۴ )
چکیده
مالیات بر ارزشافزوده نوعی مالیات غیرمستقیم است که درآمد زیادی عاید دولت میکند. در این راستا دولتها درصدد افزایش نرخ این مالیات هستند. تغییرات نرخ مالیات بر ارزشافزوده و افزایش آن در سالهای اخیر در ایران روش افزایش درآمد مالیاتی است. به این جهت که سیستم تکنرخی مالیات بر ارزشافزوده همواره از نقطهنظر عدالت مورد نکوهش قرار میگیرد، در این مقاله تلاش میشود از ۲ نرخ برای مالیات بر ارزشافزوده استفاده شود. به این منظور، دو نرخ مالیات متفاوت برای کالاهای لوکس و سایرکالاها تعیین میشود. نوآوری اصلی این مقاله پیشنهاد دو نرخ بهینه مالیات بر ارزشافزوده در ایران میباشد. نتایج بهدست آمده با تأکید بر عدالت و برابری نشان میدهد نرخ مالیات بر خوراکیها ۸ درصد و نرخ مالیات برگروه کالایی لوکس حدود ۲۶ درصد است. البته افزایش نرخ مالیات بر ارزشافزوده میبایست بر اساس طراحی سیستم مالیات هوشمندانه و بهتدریج صورت گیرد. در غیر این صورت ارتباط بین سیستم مالیات با بنگاه و خانوار دچار تنش و حتی از هم پاشیدگی میشود.
حسین صمصامی، سمانه امیرشاهی،
دوره ۳۱، شماره ۱۰۶ - ( فصلنامه پژوهش ها و سیاست های اقتصادی ۱۴۰۲ )
چکیده
درکشورهای در حال توسعه معمولا نظامهای چند نرخی ارز وجود دارند. حجم معاملاتی که با نرخ ارز بازار غیررسمی مختل شده صورت میگیرد بسیار بیشتر از نرخ ارز رسمی است. به منظور تأثیرات نوسانات نرخ ارز، سازگاری و انطباق نرخ ارز رسمی و بازار غیررسمی با مبانی اقتصادی در مدل بالاسا-ساموئلسون در بازه زمانی ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۶ برای اقتصاد ایران بررسی میگردد. از دادههای ارزش افزوده و شاخص قیمتها به تفکیک بخشهای قابل تجارت و غیر قابل تجارت و نرخ ارز رسمی و بازار غیررسمی استفاده گردید. نتایج نشان میدهد، پیشبینی مدل بالاسا-ساموئلسون مبنی بر تاثیرگذاری بهرهوری نسبی بر قیمت نسبی و همچنین اثر اختلاف بهرهوری نسبی بر نرخ ارز حقیقی تایید میشود. اما اثرات قیمتهای قابل تجارت بر نرخ ارز اسمی و اختلاف قیمت نسبی بر نرخ ارز حقیقی با مدل سازگاری ندارد. در اقتصاد ایران بهرهوری هم بر قیمتهای نسبی و هم بر نرخ ارز حقیقی (رسمی و بازار غیررسمی) موثر خواهد بود.
رسول شاهپوری، علی امیرشاهی، علی صالح آبادی،
دوره ۳۱، شماره ۱۰۸ - ( فصلنامه پژوهش ها و سیاست های اقتصادی ۱۴۰۲ )
چکیده
تأمین مالی بهینه بنگاههای اقتصادی اقدامی لازم است که در فضای رقابتی حاکم میتواند موجب ارتقا کیفی و کمی صنایع داخلی شده و در نهایت رشد و شکوفایی اقتصادی کشور را در پی داشته باشد. بررسیها نشان میدهد که بخشی از طرحهای تولیدی در کشور نظیر پروژههای فولادی با مشکل نقدینگی جهت دستیابی به ظرفیت تولیدی تعریف شده میباشند، لذا با توجه به اهمیت طرحهای فولادی در اقتصاد کشور، تاکنون به موضوع انتخاب روش بهینه تأمین مالی صنعت مربوطه به عنوان یک ضرورت توجه ویژهای نشده است. براین اساس در پژوهش حاضر در پی کشف بهینهترین الگوی تأمین مالی صنعت فولاد ایران براساس یکسری معیارهای مشخص هستیم. در مطالعه حاضر از طریق تکنیک آماری تصمیم گیری چند شاخصه و طراحی و توزیع پرسشنامه نزد خبرگان جهت اولویت بندی روشهای تأمین مالی صنعت فولاد که از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته استخراج شدند، و تجزیه و تحلیل و رتبهبندی نهایی اطلاعات بهدست آمده با استفاده از روش تاپسیس، عوامل و روشهای تأمین مالی صنعت فولاد مورد ارزیابی قرار گرفت و در این راستا جهت رتبهبندی عوامل و اوزان از مقایسات زوجی استفاده شد. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن است که گزینه صندوق پروژه به نسبت سایر گزینهها شامل: ساخت بهره برداری و مالکیت، استصناع موازی، اوراق قابل تبدیل به سهام، اوراق مشارکت و اوراق اجاره از اولویت برتری با توجه به مولفهها و معیارهایی نظیر هزینه مناسب و... نسبت به سایر گزینههای تأمین مالی برخوردار است، لذا پیشنهاد میشود که شرکتهای فعال در صنعت فولاد در کشور تأمین مالی از این طریق را در اولویت خود قرار دهند.