۵ نتیجه برای سلمانی
حسین اصغرپور، بهزاد سلمانی، علیرضا جلیلیمرند،
دوره ۲۱، شماره ۶۵ - ( فصلنامه پژوهشها و سياستهاي اقتصادي ۱۳۹۲ )
چکیده
مروری بر ادبیات هدفگذاری تورم دلالت بر این دارد که این امر میتواند منجر به کاهش سطح تورم شود، به گونهای که میتوان انتظار داشت کشورهای هدفگذار تورم بهواسطه اجرای این سیاست نرخ تورم کمتری را در مقایسه با دیگر کشورها داشته باشند، بنابراین چنانچه به همراه کاهش نرخ تورم کشورهای هدفگذار نرخ رشد اقتصادی کمتری را تجربه نمایند در این صورت سیاست هدفگذاری تورم ممکن است چندان موفق تلقی نشود. از این رو، بررسی آثار هدفگذاری تورم بر رشد اقتصادی در کشورهای هدفگذار تورم بسیار حائز اهمیت میباشد. در این راستا، در مطالعه حاضر سعی شده است در چارچوب یک مدل تطبیقی پویای تابلویی تأثیر هدفگذاری تورم بر نرخ رشد اقتصادی در کشورهای غیرصنعتی طی دوره (۲۰۱۰-۱۹۸۵) مورد آزمون تجربی قرار گیرد. برای این منظور، مدل تحقیق با استفاده از تخمینزننده LSDVC برآورد شده و نتایج حاصل از آن دلالت بر این دارد که هدفگذاری تورم تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی کشورهای غیرصنعتی نداشته است.
سعید راسخی، پروین سلمانی،
دوره ۲۱، شماره ۶۷ - ( فصلنامه پژوهشها و سياستهاي اقتصادي ۱۳۹۲ )
چکیده
تحقیق حاضر رابطه میان شدت انرژی و کارایی اقتصادی و مشخصاً وجود رابطه U برعکس میان این دو را برای مجموعه کشورهای منتخب (۱۷ کشور توسعهیافته و ۱۴ کشور در حال توسعه شامل ایران) طی بازه زمانی (۲۰۱۱-۱۹۹۱) مورد بررسی قرار داده است. برای محاسبه کارایی اقتصادی از روش تحلیل پنجرهای پوششی دادهها استفاده شده و در ادامه برای برآورد اثر شدت انرژی بر کارایی اقتصادی از روش گشتاورهای تعمیمیافته بهره گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که با افزایش شدت انرژی تا حد آستانه کارایی اقتصادی افزایش مییابد، اما پس از آن نقطه افزایش شدت انرژی کاهش کارایی اقتصادی را بهدنبال دارد، بنابراین برای کشورهای منتخب طی دوره موردنظر رابطه U برعکس بین شدت انرژی و کارایی اقتصادی تأیید میگردد.
حسین اصغرپور، بهزاد سلمانی، سمیه رزاقی،
دوره ۲۴، شماره ۷۷ - ( فصلنامه پژوهش ها وسیاست های اقتصادی ۱۳۹۵ )
چکیده
هدف این مطالعه امکانسنجی تشکیل منطقۀ بهینۀ پولی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) است. یکی از مهمترین معیارها در تشکیل اتحادیه پولی، همزمانی و تقارن شوکهای اقتصادی بین کشورهای یک منطقه است. به عبارتی چنانچه منبع نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی کشورهای عضو یک منطقه ناشی از شوکهای منطقهای باشد آنگاه تشکیل اتحادیۀ پولی بین آن گروه کشورها سیاست مناسبی خواهد بود. این مطالعه برای بررسی منبع این نوسانات در کشورهای عضو اکو از روش بیزین فضا- حالت استفاده کرده و نوسانات تولید ناخالص داخلی، مصرف و سرمایهگذاری در این کشورها را ناشی از ۴ فاکتور غیرقابل مشاهدۀ شوکهای جهانی، شوکهای منطقهای، شوکهای خاص هر کشور و شوکهای ناشی از جزء اخلال میداند. نتایج حاصل از تخمین مدل نشاندهندۀ آن است که شوکهای منطقهای دارای قدرت توضیحدهندگی کمتری در توضیح نوسانات تولید ناخالص داخلی، مصرف و سرمایهگذاری در کشورهای عضو اکو میباشد. هرچند میزان این اثر در دوران بعد از تشکیل سازمان اکو، افزایش یافته با این حال شوکهای در سطح کشوری دارای مهمترین و بیشترین اثر بر نوسانات اقتصادی این کشورهاست و این امر نشاندهندۀ آن است که این کشورها باید از سیاستهای پولی مستقلی برای مقابله با سیکلهای تجاری استفاده کنند و از اینرو، استفاده از یک پول واحد نمیتواند سیاست پولی مشترک مناسبی تلقی شود.
رضا رنجپور، علی بشارت، بهزاد سلمانی، سیدکمال صادقی،
دوره ۲۶، شماره ۸۷ - ( فصلنامه پژوهش ها وسیاست های اقتصادی ۱۳۹۷ )
چکیده
طبق ادبیات رشد، دهها عامل بر رشد و فرآیند آن اثر دارند. تعدد عوامل تعیینکننده رشد، باعث نااطمینانی تصریحمدل و مانع اجماعِ محققان شده است. در اقتصادسنجی رشد، تئوری و ناحیه انتخابشده بررسی اثر چند عامل خاص را دیکته میکند. این مقاله به مطالعه تطبیقی رهیافتهای متعارف و روشهای بیزی و مقایسه نحوه عمل و کارایی آنها در تعیین مؤثرترین عواملِ تعیینکننده رشداقتصادی درکشورهایسازمانهمکاریاسلامی است. لذا رهیافتهای میانگینگیریمدلبیزی، حداکثر راستنمایی بیزی، اثراتثابت، اثراتتصادفی و GMM در دادههای تابلویی، مورد استفاده قرار گرفته و نتایج مقایسه شده است. بهخاطر تفاوت در ساختاراقتصادی این کشورها، با کشورهای دیگر، در صنعتی بودن و تنوع صادرات و ویژگیهای اجتماعی، تواناییهای رهیافتهای بیزی و روشهای متعارف، در شناسایی عوامل رشد مقایسه و با دادههای مربوط به کشورهای سازمانهمکاریاسلامی در دوره ۲۰۱۵ – ۱۹۷۵ مورد آزمون قرارگرفت. طبق نتایج، در یک فضایبیزیوپانلیو در رهیافت BMA، عواملیمانند، نرخ پسانداز، اعتبار بخشخصوصی، سرمایهگذاریمستقیمخارجی، و نرخارز، بیشترین تأثیر را بر رشداقتصادی در اینکشورها برجای گذاشتهاند. در بهکارگیری روشBML، سرمایهگذاریملی، بیتأثیر و بقیه عوامل با یک ترتیب دیگر رشداقتصادی را تحت تأثیر قرار دادهاند. نتایج حاصل از رهیافتهای متعارف تاحدود زیادی متفاوت از نتایج روشهای بیزی بوده است. نتایج این تحقیق میتواند در مدلسازی رشداقتصادی و مدیریت بهتر فرآیند رشد در کشورهایاسلامی بهکار گرفته شود.
سارا معصومزاده، جعفر حقیقت، بهزاد سلمانی،
دوره ۳۱، شماره ۱۰۵ - ( فصلنامه پژوهش ها و سیاست های اقتصادی ۱۴۰۲ )
چکیده
تعیین عوامل مؤثر بر تلاطم و ریسک بازار سهام با گسترش مدلهای قیمت گذاری داراییهای سرمایهای مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. یکی از متغیرها که رابطه تنگاتنگی با بازارهای مالی دارد، فناوری زنجیره بلوکی میباشد. از این رو مطالعه حاضر به بررسی تأثیر فناوری زنجیره بلوکی بر تلاطم ریسک کل و سیستماتیک در ۸۴ شرکت منتخب بازار بورس کشور طی فروردین ۱۳۹۰ تا مرداد ۱۴۰۰ با استفاده از رویکرد خود رگرسیون برداری دادههای تابلویی پرداخته است. نتایج مطالعه نشان میدهد که تابع ریسک سیستماتیک در دوره اول نسبت به تغییرات فناوری زنجیره بلوکی واکنش مثبت با شیب صعودی اما بعد از دوره دوم تأثیر شوکهای فناوری زنجیره بلوکی بر ریسک سیستماتیک شرکتها مثبت با شیب ثابت بوده است. همچنین تابع ریسک کل از اولین دوره نسبت به تغییرات فناوری زنجیره بلوکی واکنش مثبت با شیب صعودی داشته است. توابع ریسک سیستماتیک و ریسک کل نسبت به شوکهای سهم بازار شرکتها و نرخ بازدهی شرکتها نیز واکنش مثبت داشتهاند. نتایج تجزیه واریانس توابع ریسک کل و ریسک سیستماتیک نشان میدهد در تابع ریسک سیستماتیک به ترتیب نرخ بازده دارایی، فناوری زنجیره بلوکی و سهم بازاری پیشترین تأثیر را در تغییرات تابع ریسک داشتهاند و در تابع ریسک به ترتیب سهم بازار، نرخ بازده دارایی و فناوری زنجیره بلوکی بیشترین تأثیر را در تغییرات تابع ریسک مذکور داشتهاند.