رضا روشن،
دوره ۲۷، شماره ۸۹ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
در این مقاله سعی میشود تا تعداد خانوارهای ایرانی که بر اساس فرضیه درآمد دایمی عمل نکرده و به اصطلاح «دست به دهان» بوده و صد در صد درآمد جاری شان را مصرف میکنند، مشخص شود. برای این منظور از سه مدل مختلف استفاده شده، به طوری که در اولی ترجیحات با ریسک گریزی ثابت نسبی، در دومی شکلگیری عادات مصرفی و در سومی ترجیحات بازگشتی کرپس-پورتز وارد تابع مطلوبیت خانوار گردید. پس از تخمین سیستمهای معادلات اولر باروش گشتاورهای تعمیم یافته، ضریب مربوط به درصد مصرفکنندگان دست به دهان در هریک از مدلها به ترتیب برابر۳۷/۰، ۵۲/۰ و ۴۵/۰ شد، که گویای آن است که به طور متوسط در دوره ۱۳۹۵-۱۳۶۱، حدود ۴۵% خانوارهای ایرانی اصطلاحاً دست به دهان بوده و برای مصرف خود برنامه ی بین دورهای ندارند و حدود ۵۵% نیز با نگهداری و سرمایهگذاری در انواع داراییها، برنامه مصرفی خود را براساس درآمد دایمی تنظیم میکنند. فرهنگسازی برای اصلاح الگوی مصرفی و ایجاد بستر مناسب برای مدیریت و هدایت سرمایههای خانوارها به بازار سرمایه برای خرید انواع دارایی ها، میتواند درکاهش درصد خانوارهای دست به دهان و داشتن برنامه بین دورهای برای مصرف مؤثر باشد.