نقدی بر ماهیت «علم اقتصاد» (با رویکرد ارزشی)
|
سیدمهدی زریباف* |
|
|
چکیده: (14051 مشاهده) |
دانش و معرفت اقتصادی از نیمه دوم قرن هجدهم، توسط آدام اسمیت به عنوان علمی مستقل سامان یافت. مسئله مهم در دوران پرفراز و نشیب این علم تا امروز آن است که تمامی نظریههای علمی اقتصاد، ضمن داشتن ساختار تحلیلی، منسجم و منطقی، انعطاف لازم را نسبت به موضوعهای انسانی و اجتماعی و نیز ابعاد پیچیده رفتاری و ارزشی حفظ کند. بر این اساس مکاتب و اندیشههای گوناگونی ظهور یافتهاند. فیلسوفان و متفکران اجتماعی و اقتصادی نقش آفرینی کرده و با رویکردهای متفاوت جهانبینیهای مختلف علم اقتصاد را تکامل بخشیدهاند. از ابتدای قرن بیستم مسئله تفکیک اقتصاد تحقیقی و اقتصاد دستوری توسط جان نویل کینز مطرح گردید و در نتیجه حوزه و قلمرو شناخت پدیدههای رفتاری اقتصاد محدود به ابعاد تجربی و کمی شد، از این رو حقایق واقعی و اصیل رفتار اقتصادی در سطح فردی و اجتماعی مورد غفلت واقع شد.
در حال حاضر علم اقتصاد با حذف جایگاه "ارزشها" در نظامهای فکری خود، دچار مشکلات و نابسامانیهای بسیاری شده است. "قضاوت ارزشی" اقتصاددانان، انسان اقتصادی و تحلیل رفتار واقعی و ایدهال آن و محدودیتهای روش تجربی در اقتصاد از این موارد است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
|
|
واژههای کلیدی: اقتصاد تحقیقی، اقتصاد دستوری، ارزشهای اقتصادی، قضاوت ارزشی، انسان اقتصادی، روش تجربی، حقایق اقتصادی |
|
متن کامل [PDF 199 kb]
(8628 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى
|
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|