دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران ، yazdan.gudarzi@ut.ac.ir
چکیده: (7780 مشاهده)
این مقاله طبق رویکرد کینگ و واتسون (1997) بهدنبال بررسی خنثایی پول در بلندمدت است. برای این منظور، از دادههای مربوط به حجم پول، نقدینگی و تولید ناخالص داخلی در دوره زمانی (1390-1350) با رویکرد مدلهای خودرگرسیون برداری ساختاری استفاده شده است. نتایج نشاندهنده این است که خنثایی پول در ایران ارتباطی با تعریف پول ندارد، تغییرات در حجم پول و نقدینگی اثری بر تولید ندارند و بهدلیل اینکه نرخ رشد حجم پول و نرخ رشد نقدینگی انباشته از مرتبه صفر میباشند بحث در مورد رابطه بلندمدت منطقی نخواهد بود، بنابراین برای افزایش تولید در اقتصاد میبایست به سیاستهای سمت عرضه که منجر به افزایش در بهرهوری و کارایی نیرویکار و افزایش در سطح تولید میشود روی آورد، همچنین نتایج حاکی از آنست که در سطح اطمینان یک درصد خنثایی پول در بلندمدت را نمیتوان رد کرد. نتایج تحت قیود خنثایی پول در کوتاهمدت نیز ما را به سمت رد خنثایی پول در بلندمدت سوق نمیدهد، همچنین بر طبق نظریه درک نادرست پولی لوکاس(1972) میتوان به این موضوع اشاره نمود که واکنش تولید به تغییرات در حجم پول میتواند منفی باشد، به این معنا که شوکهای پولی منفی سبب میشود که منحنی عرضه کل بلندمدت لوکاس حالت عمودی بودن خود را از دست دهد، در نتیجه شوکهای پولی منفی دارای آثار حقیقی در کوتاهمدت میباشند.