تبیین واقعیتهای اقتصادی با مدلهای تعادل عمومی مستلزم لحاظ فروضی است که حتیالامکان با واقعیت منطبق باشند. فروض مربوط به چسبندگیهای اسمی مانند چسبندگی دستمزد و قیمت از اصول مدلهای تعادل عمومی است که باید بر اساس رفتار کارگزاران جامعه هدف تعیین شود. در این مطالعه در قالب مدلهای DSGE به این سؤالات پرداخته میشود که آیا ورود چسبندگی دستمزد به مدل اقتصاد ایران میتواند به برازش بهتر مدل کمک کند و چه مدل تعیین قیمت و دستمزدی میتواند انطباق بیشتری با واقعیتهای اقتصاد ایران داشته باشد. از این رو با در نظر گرفتن سه حالت برای چسبندگی دستمزد (لحاظ نکردن چسبندگی، لحاظ چسبندگی ساده و لحاظ چسبندگی شاخصبندیشده) و سه حالت برای چسبندگی قیمت (کالوو شاخصبندی شده، چسبندگی اطلاعات و چسبندگی دوگانه قیمت-اطلاعات) در مجموع ۹ مدل DSGE طراحی شده است و با معیارهای مختلف(معیار مقایسه بیزین مدلها، مقایسه توابع واکنش آنی و مقایسه درجه پایداری تورم) مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. بر اساس نتایج، دادههای شبیهسازی شده مدلی که در آن چسبندگی دستمزد لحاظ شده است، نسبت به مدل مشابه بدون چسبندگی دستمزد تطابق بیشتری با واقعیتهای آشکار شده اقتصاد ایران ازجمله درجه پایداری و اینرسی تورم دارد. همچنین مدل با لحاظ شاخصبندی دستمزد بهتر میتواند نسبت به مدل مشابه بدون شاخصبندی پایداری تورم محقق شده را شبیهسازی کند.